در آن نوشتار به گسترش روزافزون کاربرد نام خلیج عربی به جای خلیج فارس در مقالات زیست شناسی اشاره شده بود.
افزون بر آن، به ضعفهای دانش زیست شناسی کشور در جلوگیری از موجی اشاره شده بود که با اعمال سیاست های کشورهای عربی در حمایت از محققان جوان کشورهای غربی، آنان را به کاربرد نام غلط خلیج عربی تشویق میکردند. ضعف بنیه علمی کشور از جمله نکاتی بود که در آن مقاله به تفصیل بحث شده بود.
در آن زمان بهدلیل انگشت شمار بودن مقالات علمی ایرانیان در سطح بینالمللی نمیتوانستیم با موجی که توسط کشورهای عربی ایجاد شده بود، مقابله کنیم.
از سال 1993 موارد استفاده از نام خلیج عربی در مجلات معتبر بینالمللی افزایش یافته، بهطوری که در نمایهSCI - که فقط مقالات علوم تجربی در آن فهرست شده است - در سالهای 1994، 1995، 1998 و 2007 این موارد از نام خلیج فارس نیز پیشی گرفته است.
در سالهای اخیر دولت جمهوری اسلامی ایران فعالیتهای گستردهای را در پاسداری از نام خلیج فارس شروع کرد.
نامگذاری بزرگراههای منتهی به جنوب ایران (از جمله تهران) به نام خلیج فارس از جمله اقدامات سمبلیک در این زمینه است. رخداد میمون دیگر حمایت و تشویق دولت به فعالیتهای پژوهشی در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی بود. این حرکت اثر خود را به خوبی نشان داد بهطوری که شتاب انتشار مقالات علمی دانشمندان و دانشگاهیان ایرانی در مجلات بینالمللی و بهخصوص ISI افتخاری بزرگ و قابل ستایش است.
متأسفانه ضعف ما در زمینه علوم زیستی، زمین شناسی و بسیاری از شاخههای علوم باعث شده است نتوانیم آن طور که شایسته است تولیدات علمی خود را در زمینه تحقیقات خلیج فارس گسترش داده تا با انتشار مقالات علمی جلوی انتشار ویروس تزریق شده کشورهای عربی به نام خلیج عربی را بگیریم.
یکی از نکاتی که در مقاله سال 1373 ذکر شده بود ضعف ارتباطات علمی مراکز داخلی با محققان خارجی بود که آنها را به سوی تحقیقات علمی در کشورهای عربی سوق میداد که نهایتا در مقالات خود از نام خلیج عربی استفاده میکردند.
این انتظار میرفت که با گسترش فعالیتهای علمی و بازدیدهای مستمر تیمهای تحقیقاتی و دانشگاهی کشورهای غربی و بهخصوص اروپایی از ایران شاهد روند معکوس در استفاده از نام خلیج عربی در مقالات خارجی باشیم اما متأسفانه شواهدی که این نگارنده در اختیار دارد بهدلیل فقدان سیاست منسجم و هدایت شده در فعالیتهای علمی ناکامی ما را در این خصوص نشان میدهد. بهخصوص آن که در سال 2007 مجددا استفاده از نام خلیج عربی شتاب بیشتری گرفته است.
ذکر دو مورد زیر مشتی از خروار است که میتواند تامل برانگیز باشد:
1 - در سال 2001 و قبل از آن یک گروه حشره شناس اتریشی به سرپرستی آقای برنارد گوتلب به ایران آمده و با حمایت گسترده سازمانهای دولتی و بهخصوص سازمان حفاظت محیطزیست حشرات ایران را در بسیاری از مناطق حفاظت شده مانند پارک ملی گلستان جمع آوری نمودند.
سپس کتابی تحت عنوان تحقیقات سفر علمی جانورشناسان اتریشی به مناطق شمالی ایران در سال 2001 در اتریش منتشر نمودند که در صفحه 105 آن نقشه ایران با نام خلیج عربی چاپ شده بود.
جالب آن است که این کتاب دارای عنوان و خلاصه فارسی است و در بخش تشکر از تعداد زیادی از مقامات سازمان حفاظت محیطزیست و از جمله ریاست سابق آن خانم ابتکار تشکر شده است.
بهرغم آن که این موضوع به اطلاع سازمانهای دولتی رسانده شد، مشخص نیست آیا اقدامی در این خصوص صورت گرفت؟ به تازگی شنیدم که همین فرد برای چندمین بار به ایران آمده است.
سؤال این است آیا ایشان اشتباه خود را تصحیح کرده است؟ آیا از توهینی که به افتخارات ملی ما نموده است عذرخواهی کرده که دوباره با فرش قرمز از ایشان استقبال کنیم؟ ژ
2 - در حال حاضر چندین مرکز دانشگاهی و پژوهشی آلمانی که در مورد تنوع زیستی ایران با همکاران دانشگاهی ایران فعالیت میکنند بهطور مرتب به انتشار مقالات و کتب علمی با استفاده از نام خلیج عربی میپردازند.
در یکی از این موارد در مقالهای که در آخرین شماره ژورنال معتبر Taxon (شماره 56، سال 2007، صفحههای 1151، 1157 و 1163) منتشر شده است، یک تیم بینالمللی به سرپرستی محققان دانشگاه ماینز آلمان (Kadereit و همکاران) مقالهای در مورد جنس سالیکورنیا منتشر کردند که در تمام مقاله از نام خلیج عربی استفاده شده است.
لازم به ذکر است که این گیاه از مقاومترین گیاهان شورپسند است که تنوع خاصی در ایران دارد. آنچه بیش از همه سؤال برانگیز است این است که نمونههای گیاهی ایران در این مقاله توسط یک دانشجوی سابق کارشناسی ارشد یکی از دانشگاههای معتبر تهران با استفاده از امکانات آن دانشگاه جمع آوری و در اختیار آنها قرار داده شده است.
حتی آقای کادرایت سال گذشته با کمک یکی از دانشجویان ایرانی خود و همکاران دانشگاهی به ایران سفر داشته و در همان دانشگاه سخنرانی نمودند.
در زیر به چند پیشنهاد اشاره میشود:
1 - حمایت خاص از کلیه مقالات بینالمللی محققان داخلی که در آنها بهطور مشخص و برجسته (بهخصوص در نقشهها) از نام خلیج فارس استفاده شده است. برای نمونه تشویق مادی میتواند نقش مهمی در این زمینه ایفا کند.
2 - حمایت مالی از طرحهای تحقیقاتی داخلی و بینالمللی که بهطور مستقیم به تحقیقات در خلیج فارس میپردازند. برای نمونه میتوان شرکتهای درگیر در طرحهای نفت و گاز و پتروشیمی را موظف به پرداخت هزینههای پژوهشی محققان و بهخصوص زیست شناسان، بوم شناسان، باستان شناسان و زمین شناسان کرد که به مطالعات پایهای در مورد خلیج فارس میپردازند و در قراردادها بهطور مشخص آنها را موظف به استفاده از نام خلیج فارس نمود.
برای نمونه در سال 2007 جمعا 133 مقاله با نام خلیج فارس در SCI فهرست شده است که در 67 مورد نام خلیج فارس را به نادرست استفاده کردهاند. با توجه به گسترش فعالیتهای پژوهشی در کشور و افزایش تعداد دانشگاهها و مراکز پژوهشی با کمی درایت و برنامهریزی میتوان تعداد مقالات با نام خلیج فارس را به دو و حتی چند برابر فعلی افزایش داد.
فرض کنیم دولت در سال کلیه هزینههای طرح ها و پایان نامههایی که منتج به انتشار مقالات ISI در مورد خلیج فارس میشود را تا سقف 10 میلیون تومان حمایت کند؛ فقط با یک میلیارد تومان می توان در سال 100 مقاله معتبر در مورد خلیج فارس منتشر کرد که به راحتی اختلاف فاحشی در وضع فعلی بهوجود می آورد.
3 - انجام مکاتبات رسمی یا ارسال نامه گروهی از طرف استادان دانشگاه به محققانی که در مقالات و کتابهای خود از نام خلیج عربی استفاده میکنند و توصیه و تشویق آنها به اصلاح در مقالات بعدی.
برخوردهای مدنی می تواند نقش بسیار مهمی در این خصوص داشته باشد. برای نمونه اقدام اینترنتی دهها هزار ایرانی در برخورد با اقدام National Geographic Society باعث اصلاح اشتباه توسط آن مؤسسه شد.
4 - درصورتی که انجام مکاتبات نتواند تأثیری در عملکرد این افراد داشته باشد، لازم است از طریق مراجع ذیصلاح (مانند وزارت امور خارجه و نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران) به این افراد اجازه سفر به ایران داده نشود و انجام همکاری با چنین افرادی ممنوع گردد.
5 - ابلاغ آیین نامهای به دفاتر روابط بینالمللی دانشگاهها و وزارتخانهها و سازمانهای دولتی و خصوصی و بهخصوص استادان دانشگاه جهت جلوگیری از دعوت استادان و محققانی که در مقالات خود از نام خلیج عربی استفاده میکنند. با توجه به گسترش اطلاع رسانی الکترونیکی هیچ عذری در این مورد پذیرفته نیست چرا که در چند دقیقه میتوان این افراد را شناسایی کرد.
6 - برخورد جدی با کسانی که بدون رعایت مصالح ملی حاضرند بهدلیل منافع کوتاه مدت مانند امکان دریافت پذیرش، قرار گرفتن نامشان در مقالات خارجی، دریافت پول یا بورس تحصیلی یا انجام یک سفر خارجی ذخایر ژنتیکی کشور را به دست محققان خارجی دهند که کوچکترین اهمیتی برای افتخارات تاریخی و ملی ما قائل نیستند.
فراموش نکنیم که حفظ عزت و افتخار ایرانی بودن از هر چیز دیگری با ارزشتر است. یکی از تلخترین رخدادها در این زمینه آن است که افرادی که از نظر علمی قادر به انجام فعالیتهای پژوهشی نیستند با ارسال ذخایر ژنتیکی کشور به کشورهای خارجی یا با دعوت خارجیها به ایران، ذخایری را که حق مسلم محققان داخلی و نسلهای آینده است ، به راحتی در اختیار کسانی قرار می دهند که کوچکترین ارزشی برای ایران و ایرانی قائل نیستند.
*عضو هیات علمی دانشگاه تهران